به نام حضرت دوست که هرچه هست و نیست همه از آن اوست
یکی از جاذبه های مفید در امر سیر الی الله که میتواند انسانها را به خودشناسی و خداشناسی نزدیک و راهنمایی ،نماید ذن میباشد.
ذن معانی زیادی دارد که در اینجا به چند مورد آن اشاره ای کوتاه میشود.
1- ذن یعنی رهایی از تمام قیود
2- ذن یعنی پرورش خودآگاه و ناخودآگاهی که ماوراء هرگونه دوگانگی و دوراندیشی است
3- ذن یعنی راه درون و راه جان و به خود اندیشیدن .خودشناسی
4- دن یعنی رجعتی به بهترین حالات فیزیولوژیک انسان
5- ذن یعنی مهاجرت از قطب اضطراب به قطب آرامش
6- ذن یعنی رجعت انسان به ذات خود
7- ذن یعنی روح اصیل و ناب انسانی
8- ذن یعنی نگاه کردن به دیدنیها بدون کوچکترین تبعیض و نگاه کردن به هر چیز بدون کاستن از ارزش و یا افزودن پُر ارج آن

اساتید طریقت دانایی از چندین روش در زمینهٔ خودشناسی استفاده میکنند:
1- مراقبه
2- تمركز
3- تنفس (تمرینات تنفسی)
4- عبادت پرستش خداوند متعال
5- طرح معما (کوان)
6- داستانهای حکمت آموز جامع (ذن)
7- به روشنایی رسیدن (بودهی) – (سامادهی)
در این کتاب سعی شده تمامی روشهای مفید برای کسب خودشناسی و خداشناسی به صورت قابل درک و فهم برای شما عزیزان به رشته تحریر درآید.
سالها قبل در زمان کودکی وقتی که وارد هنرهای رزمی شدم در جامعۀ هنرهای رزمی اسمی از ذن و سیر و سلوک الی الله نبود، همه چیز در قدرت و مهارت جسمی ورزشکار هنرهای رزمی خلاصه میشد. اساتید هم تنها به فکر ساختن و قوی کردن جسم شاگردان رزمیکار بودند و هیچگاه به بُعد دیگر انسان توجهی نشان نمیدادند. من هم مانند دیگر رزمی کاران فقط در کالبد جسمانی قدرتمند شدم. سالها گذشت درونم دنبال گمشده ای میگشت هرچند از لحاظ قدرت و سرعت و تکنیک رزمی در سطح بسیار بالایی قرار گرفته بودم ولی یک حس درونی به من میگفت منظور از هنرهای رزمی فقط مشت و بدنسازی و قدرت بدنی و یاد گرفتن تکنیک نیست؛ بلکه چیزهای دیگری هم وجود دارد هر چقدر بیشتر جستجو کردم کمتر پیدا میکردم تا اینکه در سال ۱۳۶۷ در جبهه جنگ تحمیلی با بُعد دیگری از وجود انسان آشنا شدم از آن به بعد مشتاقانه به سوی کسب علم و
معرفت آن بُعد جديد قدم برداشتم و هر چقدر بیشتر در این امر کسب علم و معرفت و تجربه نمودم علاقه ام بیشتر شد تا جایی که تمامی وقت و جوانی و زندگی ام را در این راه گذاشتم و الحمدلله به نتایج بسیار مفید و درخشانی رسیدم.
از زمانی که مشغول آموزش و تدریس هنرهای رزمی به جوانان این مرز و بوم شدم سالهای زیادی می.گذرد در طول این سالها شاگردان زیادی تعلیم داده ام که بعضی از آنها خودشان جزء اساتید بنام و باتجربه این مرز و بوم میباشند وقتی به شاگردانم با نگاهی عمیق مینگرم متوجه موضوع خیلی جالب می گردم؛ آنهایی که علاوه بر تکنیک های رزمی درسهای ادیان ،اخلاق ،طب ،هنر ،چی کنگ ،متافیزیک ،علوم روحی ،فنی مهندسی ،علوم خفیه و ذن را هم فراگرفته و از آنها در راه درست استفاده مینمایند به مراتب پیشرفتشان کاملتر و سریعتر از دیگران میباشد به همین خاطر نیت کردم که با نگارش این کتاب راهنمای خوبی برای روندگان سیر و سلوک الی الله در طریقت هنرهای رزمی جامع قرار دهم این کتاب میتواند شما را به وادی و بُعد تازه ای از وجود انسان هدایت نماید.
اگر کسی با نیت پاک و الهی این کتاب را با صفای دل بخواند، مطمئناً به اسرار بیشماری پی برده و گشایش وصف ناپذیری در زندگیاش اتفاق خواهد افتاد.
برای اینکه بتوانید این کتاب را کاملاً درک نمایید در این قسمت خلاصه ای از کل کتاب را به صورت خیلی ساده و روان به رشته تحریر در آورده ام که هر کسی با خواندن آن میتواند بین افراد سودجو و فرصت طلب که ادعاهای کاذب می نمایند با افراد حقیقی که خالصانه در راه رضای خداوند متعال مشغول سیر و سلوک و تدریس میباشند فرق گذاشته و تا دیر نشده خود را از دام آنها نجات دهند.
در این قسمت خلاصه ای از کتاب آورده شده است:
1- هر داستان عرفانی و حکمت آموز به خصوص اگر مربوط به تعلیم و تعلم باشد علاوه بر ظاهر قضیه یک سری محتویات درونی هم دارد که این محتویات درونی باعث رشد سریع انسان در سیر و سلوک الی الله میگردد.
2- داستانهای حکمت آموز جامع یا داستانهای واقعی ذن انسانها را به وادی تفکر در زمینهٔ این سئوالات که از کجا آمده ایم؟ به کجا میرویم و برای چه آمده ایم؟ معطوف میدارد.
وقتی استاد روشن بین این سئوالات را مطرح میکند؛ جواب آنها را نمیگوید زیرا جواب این سئوالات به تجربیات شخصی هر شخص سالک و روندۀ راه حق و حقیقت مربوط میباشد و در نهایت جزء اسرار است یعنی اگر کسی واقعاً به روشن بینی و اشراق برسد، خداوند قادر مطلق برخی از اسرار آفرینش را به او نشان میدهد هیچگاه اسرار آفرینش و اسرار بعد از مرگ به صورت صحبت معمولی در جلسۀ عمومی که همه نوع آدم در آنجا هستند بیان نمی شود زیرا خداوند انسان را خلق نمود و به او اسماء الهی را آموخت و آنگاه او را به کره زمین فرستاد تا اینکه او را مورد آزمایش الهی قرار دهد اگر این اسرار برای همگان فاش شود دیگر امتحان و تجربه و پاداش و مجازات مفهوم خود را از دست میدهد.
در واقع اساتید دانا تمامی جوابها را در طول سالهای زندگیشان به شاگردان و اطرافیان خود به صورت رمز و راز میگویند.
فقط کافی است که شاگردان و اطرافیان این اساتید روشن بین رمز آن را کشف کنند در این صورت تمامی سئوالاتشان جواب داده خواهد شد. همیشه این موضوع را باید در نظر گرفت که حقیقت در سادگی است پس برای کشف حقیقت نباید آن را در بیرون از خود دنبال کرد؛ بلکه باید نور اشراق و حقیقت و خودشناسی و خداشناسی را از درون خود جستجو کرد.
استاد حکیم میفرماید:
«حقیقت» وجودی آفرینش را از درونِ خود بجویید.
سخنان حکمت آموز جامع – شماره (۲۴)
نور خداوند آنقدر عیان است که احتیاجی نیست برای پیدا کردنش دست به سفرهای برون مرزی بزنیم بلکه فقط باید سفری به درون نماییم.
استاد حکیم میفرماید:
نور خداوند آنقدر عیان است که احتیاجی نیست برای پیدا کردنش دست به سفرهای برون مرزی بزنیم؛ بلکه فقط باید سفری به درون نماییم.
سخنان حکمت آموز جامع – شمارۀ (۲۱)
برای رسیدن به خداوند حکیم و دانا فقط دو قدم لازم است؛ یک قدم به طرف خود (خودشناسی) و قدم دوم به طرف خداوند .(خداشناسی)
استاد حکیم میفرماید:
برای رسیدن به خداوند حکیم و دانا فقط دو قدم لازم است؛ یک قدم به طرف خود (خودشناسی) و قدم دوم به طرف خداوند (خداشناسی)
مصاحبه کامل سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب با استاد یحیایی. درباره کتاب «داستانهای حکمتآموز جامع (ذن جامع)»
لید (خلاصه) خبر: استاد محمدرضا یحیایی، مربی ورزشهای رزمی و نویسنده کتاب «داستانهای حکمت آموز جامع» در گفتوگو با «ایبنا» ضمن اشاره به هدف خود از انتشار این کتاب گفت: ورزشهای رزمی تنها مشت و لگد و بدنسازی و مبارزه نیستند بلکه بُعد دیگری از وجود انسان است که باید آن دفینه باارزش را از قعر چاه جهل و نادانی به روشنایی بکشیم.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ چند دهه است كه ورزشهای رزمی در کشور هواداران بسیاری يافتهاند. اين ورزشها و ورزشگاههايشان جاي زورخانهها و ورزشهاي زورخانهاي را گرفتهاند. امروزه باشگاههای ورزشی کوچک و بزرگ به تعداد بسیاری در عموم شهرهای ایران وجود دارد که مشغول تربیت و پرورش ورزشکاران رشتههايي رزمي هستند كه اغلب ريشه در جهانبيني، فلسفه و مكاتب اخلاقي و عرفاني مشرقزمين دارند.
پرداختن به اين گونه ورزشها در عرصه عمل و نظر، با انتقادها و محدوديتهايي مواجه بوده است. از يك سو بسیاری از کسانی که وارد فعالیت در این رشتهها میشوند، از تربیت اخلاقي مناسب برخوردار نیستند و به همین دلیل گاه مشکلات و معضلاتي اجتماعی را نیز موجب شدهاند كه به كارگيري فنون این ورزشها در جدالها، نزاعها و ايجاد فشار بر ديگران، يكي از پيامدهاي آن است.
از ديگرسو آشناسازي افراد با جهانبيني، فلسفه و مكاتب اخلاقي و عرفاني پشتوانه اين ورزشها، شايد اين شبهه را براي دغدغهمندان دينگرا پديد آورد كه بيان اين مطالب، گونهاي تبليغ و ترويج اديان، مذاهب، مكاتب، فرقهها، عرفانها و شبهدينهاي ضداسلامي يا دستكم غيراسلامي باشد. از اين رو براي نمونه، كتابهايي با اين موضوعها با مشكل كسب مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مواجهاند و آنها كه مجوز ميگيرند نيز پس از حذفها و جرح و تعديل هاي مكرر بوده است.
به تازگی کتابی با عنوان «داستانهای حکمتآموز جامع» به قلم محمدرضا یحیایی با اين هدف منتشر شده است که رزميكاران و ديگر افراد را از طريق حكمتها و حكايتهاي آموزنده و اثرگذار با فلسفه و اخلاق يكي از معروفترين مكاتب معنوي شرقي آشنا کند. او در اين راه از منابع قرآني و روايي نيز بهره گرفته است. با یحیایی که خود ورزشکار و مربی هنرهای رزمی است و همچنین پژوهشهایي بسیار در حوزه مطالعات بینارشتهای دین و هنرهای رزمی داشته است گفتوگویی انجام دادهایم.
هدف اصلی از تالیف و انتشار این کتاب در چه مواردی بود؟
هدف اصلی از نوشتن و انتشار کتاب «داستانهای حکمتآموز جامع» چندین مورد میباشد؛ اول اینکه: در این کتاب سعی شده تمامی روشهای مفید برای کسب خودشناسی و خداشناسی، بهصورت قابل درک و فهم برای علاقمندان، بهرشته تحریر درآید. دوم اینکه: هنرجویان «طریقت هنرهای رزمی جامع» با خواندن این کتاب متوجه خواهند شد که، منظور از هنرهای رزمی فقط مشت و لگد و بدنسازی و قدرت بدنی و یادگرفتن تکنیک نیست؛ بلکه بُعد دیگری از وجود انسان است که در علوم «ذِن» مدفون شده، و ما باید آن دفینه با ارزش را از قعر چاه جهل و نادانی به بیرون و روشنایی بکشیم و در نهایت از آگاهیهایی که برایمان به ارمغان خواهد آورد، نهایت استفاده را برای پیشرفت خود و اطرافیانمان ببریم؛ انشاءالله. [ذِن: ذِن یعنی، تعمق در ماوراء اندیشهها و …]. سوم اینکه: باتوجه به تحقیقات و تجربههایی که در این زمینه کسب کردم، متوجه شدم، آنهایی که علاوه بر کسب معلومات مربوط به شغل خودشان، علوم «ذِن» را هم فرا گرفته و از آنها در راه درست استفاده مینمایند، به مراتب پیشرفتشان کاملتر و سریعتر از دیگران میباشد. بههمینخاطر، نیّت کردم که با نگارش این کتاب، راهنمای خوبی برای روندگان سیر و سلوک الیالله در «طریقت دانایی هنرهای رزمی جامع» قرار دهم؛ انشاءالله.
این کتاب میتواند شما را به وادی و بُعد تازهای از وجود انسان هدایت نماید. اگر کسی با نیّت پاک و الهی این کتاب را با صفای دل بخواند، مطمئناً به اَسرار بیشماری پی برده و گشایش وصفناپذیری در زندگیاش اتفاق خواهد افتاد؛ انشاءالله.
داستانها به قلم خود جنابتان است یا پیشتر به صورت شفاهی وجود داشتهاند؟
داستانهای موجود در این کتاب تماماً واقعی بوده و برخی در زمانهای قدیم و برخی در زمان معاصر، برای بزرگان و اساتید محترم اتفاق افتاده است. در مجموع، بیشتر این داستانها برای شخص نویسنده در طول دوره کلاسهای آموزشی، بهصورتهای مختلف تجربه شده است که نویسنده آنها را بهصورت نثر ساده و روان و قابل درک و فهم برای همگان، بهرشته تحریر درآورده است.
برخی از کسانی که نامشان در پیشگفتار درج شده چون «تیسن دشیمارو»، «ایرمگارد اشلوگل»و… برای مخاطبان ایرانی ناشناساند، لطفا این چهره ها را معرفی کنید.
در قسمت خواننده گرامی کتاب، از افرادی نام برده و از آنها تشکر شده است. این افراد، کسانی بودهاند که نویسنده این کتاب، از مطالب کتابهای آنها بهصورتهای مختلف استفاده کردهاند. آنها نویسندگان، مترجمین و اساتیدی میباشند که برای راه طریقت دانایی، زحمت زیادی کشیدهاند، و جا داشت که از آنها تشکر میشد. در ضمن، برای شناخت این افراد، میتوانید به انتهای کتاب در قسمت فهرست منابع رفته و با تهیه و خواندن کتابهای ایشان، بیشتر با آنها و دیدگاهشان آشنا شوید.
آیا «استاد بروسلی» درج شده همان بازیگر مشهور سینماست؟
اگر آری که «شاید مخاطبان ایرانی با بروسلی و… بیشتر از دریچه سینما آشنا باشند و چیزی از سیر و سلوک آنها ندانند. لطفا روی دیگر زندگی این هنرمند را بیان بفرمایید.» و اگر خیر که «درباره زندگی و هنر او توضیح دهید.»
استاد «بروسلی» کسی بود که هنرهای رزمی و مخصوصاً «کونگ فو» را از حالت انحصاری و مرموز بودن خارج کرده، و به تمام مردم جهان شناساند. [کونگ فو: کونگ فو یعنی، طریقت دانایی – انسان دانا – خردمند]. بیشتر مردم جهان، ایشان را یک بازیگر سینمای رزمی میدانند؛ ولی باید به این نکته توجه داشت که ایشان تمامی توان و قدرت خودش را از طریق علم و شناخت «فلسفه و حکمت» مربوط به «طریقت هنرهای رزمی» و مخصوصاً علم «ذِن» کسب کرده بود. در این کتاب سعی شده که جنبههای «فلسفی، حکمت، ذِن، تفکر، تعمق، تنفس و تعقل» مربوط به «طریقت هنرهای رزمی»، به بهترین شکل ممکن، برای آگاهی علاقمندان بهرشته تحریر درآید؛ باشد که راهنمای راه کسانی باشد که حقیقتاً میخواهند در «طریقت هنرهای رزمی جامع»، به اوج توانایی خود (خودشناسی و خداشناسی) دسترسی پیدا کنند؛ انشاءالله.
آیا قرار است کتاب مجلدات دیگری نیز داشته باشد؟
این کتاب، جلد اول، از سری کتابهای «داستانهای حکمتآموز جامع» میباشد. و به امید خداوند حکیم و دانا، در آیندهای نهچندان دور، جلدهای بعدی آن، منتشر خواهد شد و در دسترس علاقمندان «طریقت دانایی» قرار خواهد گرفت؛ انشاءالله.
تعریف ذن چیست؟
معنی ذِن بسیار عمیقتر از کلمات است که بتوان آنرا بر روی صفحات سفید بهرشتهیِ نگارش درآورد. کسانی که در طریقت دانایی، سالهای سال به ذِن نشستهاند، آنرا برای درک بهتر، به شاگردان و اطرافیان خود بهصورتی ساده و قابل درک و فهم، چنین معنا کردهاند:
ذِن یعنی، تعمق در ماوراء اندیشهها. یعنی، رهایی از تمامی بندهای جهل و نادانی. یعنی، پرورش خودآگاه و ناخودآگاه که ماوراء هرگونه دوگانگی و ریا و تزویر است. ذِن از واقعیتها سخن میگوید، نه از تصورات بهظاهر منطقی.
راه ذِن راه درون است؛ راه جان است؛ به خود اندیشیدن، غبار روبی فکری و روشن شدگی است. یک را در بسیار یافتن و بسیار را در یک دیدن، میباشد.
واژه ذِن از واژه سانسکریت «دهیانا = دیانا»(dhyana) گرفته شده که به نگارش چینی «چان»(chan) و به گویش ژاپنی «ذِن»(zen) خوانده میشود. این واژه در فرهنگ لغت فارسی در کشور ایران، برابر با «مراقبه»، «ژرف اندیشی» و یا «تفکر» معنی میشود.
ذِن دو راه و طریقت اساسی دارد؛ یکی «بودایِ» هندی و دیگری «لائو تزویِ» چینی. این مکتب حامل همهیِ بینشهای این دو میباشد، و جنبهیِ عمیق در خود دارد. زمانی راه اشراق و کشفو شهود «بودا» که «دهیانا» خوانده میشود، با راه «لائو تزو» که «تائو»(tao) بود، در یکجا به یکدیگر رسیدند و خط سومی بهنام «ذِن»(zen) را به جهانیان عرضه نمودند.
سالها از مکتب «ذِن» گذشت، تا اینکه در سال 1373 توسط اینجانب «محمّدرضا یحیایی»، بعد از سالها پژوهش و ریاضت در این طریقت، نکات مثبت و مفید تکنیکهای «دهیانا»، «تائو» و «ذِن» را با مکتب اسلام و مخصوصاً شیعه (ائمه اطهار (ع)) ممزوج نمودم و حاصل آنرا «ذِن جامع» نامگذاری نمودم.
«جامع» یکی از نامهای خداوند متعال است. یکی از صفات خداوند حکیم است. نام دیگر قرآنکریم است. یکی از نامهای حضرت امام زمان (عج) میباشد.
لذا اینجانب پژوهشهای خود را در سایهیِ تز جامع انجام دادم، و عنوان «جامع» را برای نتایج تحقیقاتم برگزیدم. مثل: ذِن جامع- طریقت هنرهای رزمی جامع- طب سنّتی جامع- علوم روحی جامع- تای چی جامع- یوگای جامع- سلاحهای رزمی جامع- و … . زیرا به حق، اگر ما در تمام کارهایمان، هدف از خلقت و مأموریت الهی خودمان را درک نکنیم، و در راه رسیدن به این هدف در این دنیای فانی و زودگذر قدم برنداریم، دیگر هیچ امیدی به زندگی حقیقی و خوب، چه در این دنیا، و چه در آخرت نخواهیم داشت.
حضرت امام رضا (ع) میفرمایند:
«داناترین مردم کسی است که بیشتر دانش دانشمندان را جمعآوری نموده و فراگرفته باشد.»
رابطه ذن با دین چگونه است؟
رابطهیِ ذِن جامع با دین، رابطهای بسیار تنگاتنگ و نزدیک میباشد. هدف دین، نزدیک کردن انسانها به خداوند متعال میباشد (خودشناسی و خداشناسی)؛ و هدف ذِن جامع، تفکر کردن در پیرامون، خلقت مخلوقات، نعمتهای الهی، …، هدف از خلقت مخلوقات، و مخصوصاً طریقهیِ درست رسیدن به خودشناسی و خداشناسی میباشد.
اگر خوب به سنّت حضرت رسول گرامی اسلام، محمّد مصطفی (ص) و ائمه اطهار (ع) نگاهی عمیق بیاندازیم، متوجه این موضوع خیلی مهم میشویم که همهیِ این بزرگواران، در تمام لحظات زندگی خود، در حالت «ذِن جامع» بهسر میبردند. به همینخاطر، آنها هیچ عملی (پندار، گفتار و کردار) برخلاف دستورات خداوند متعال و حکیم، انجام نمیدادند.
حضرت رسول گرامی اسلام، محمّد مصطفی (ص) میفرمایند:
«همانا من بین شما دو چیز گرانبهاء از خود برجای میگذارم، کتاب خدا (قرآن کریم) و عترتم (اهل بیت) خود را، و همانا ایندو هرگز از همدیگر جدا نمیگردند تا در کنار حوض (چشمهیِ کوثر) بر من وارد شوند.» (حدیث ثقلین)
منظور از عترت، همان سنّت پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمّد مصطفی (ص) و طریقت زندگی سالم و جامع خاندان به حقّش، ائمه اطهار (ع) میباشد که ما انسانها باید زندگی آنها را مانند الگویی مقدّس در تمامی مراحل زندگی خود قرار دهیم. «ذِن جامع» یعنی الگو برداری از بهترین مخلوقات خداوند متعال، که همانا پیامبران الهی (ص) و امامان معصوم (ع) میباشد.
حضرت عیسی مسیح (ع) میفرمایند:
«با کسی همنشینی کنید که دیدنش شما را به یاد خدا آورد، و گفتارش به علم شما بیفزاید، و کردارش شما را به آخرت تشویق کند.»
آیا میتوان کارکردهای ذن را از دین نیز انتظار داشت؟
در زمانهای قدیم، کارکردهای ذِن را نمیشد بطور صد درصد از دین انتظار داشت. ولی خوشبختانه با آمدن تز «جامع»، نه تنها اینکار میسر شده، بلکه درک عمیقتر و روشنتری از دین مبین اسلام و خاصّهیِ آن (شیعه) به دنیای کسانیکه به ذِن میپردازند، وارد شده است. همچنین کسانیکه به دین مبین اسلام و خاصّهیِ آن (شیعه) مشرّف شدهاند، درک عمیقتر و روشنتری از طریقت دانایی جامع (ذِن جامع) خواهند داشت. در مجموع، با کنار همدیگر قرار دادن دین اسلام و تز «جامع»، وارد مرحلهیِ نوینی از ارتقاءِ سطح مسلمانان جهان خواهیم شد؛ یعنی، اسلام جامع (شیعه جامع)؛ انشاءالله.
در حال حاضر، ما در آخرالزمان زندگی میکنیم. جهانِ ما را فساد و تباهی و بیبند و باری و جنگ و خونریزی و … فرا گرفته است. برای خروج از این گرداب هلاکت، لازم استکه تمامی جهانیان، خود را از دست یکسری شهوات و بتپرستیهای مدرن خلاص کنند. تز «جامع»، یکی از راه حلهای این معضل جهانی میباشد.
«تز جامع» یک مکتب، سَبک، سیستم، طریقت، دانش و آگاهیِ جدیدی میباشد که برای پیشرفت انسانها در همهیِ زمینهها و ابعاد جسمی، ذهنی و روحی، و در تمامی امورات زندگی دنیوی و اخروی، کاربرد دارد.
«تز جامع» میگوید: بدون تعصب، پیشداوری و قضاوت باید به محیط پیرامون خود نگریست؛ و تمامی مشاهدات خود را بدون هیچگونه تغییری، مورد بررسی قرار داد.
«تز جامع» میگوید: در «مکتب جامع»، هر چقدر درجات شاگردان و اساتید بالاتر میرود، آنها، خدمتگذارتر، خاکیتر، زحمتکشتر، و متواضعتر میشوند. این است روحیهیِ برگزیدگان جامع.
«جامع» به ما ميگويد كه، خداوند، انسان را اشرف مخلوقات خلق كرد. آنگاه به انسان امر كرد كه، به تمامی آفرينش خداوند از روی تفكر و تعمّق و تدبّر نگاهی ژرف نمايد، شايد كه رستگار شود. زمانیكه خداوند بهعنوان خالق، به مخلوق خودش دستور واضحی میدهد، پس تحمل و ظرفيت آنرا هم در نظر گرفته است. زمانیكه انسان به خودش بیانديشد، كه: از كجا آمدهام؟ منظور از خلقتم چيست؟ بايد چهكاری انجام دهم تا رستگار شوم؟ به كجا میروم؟ و … ديگر نمیتواند بیتفاوت و بیهدف در زندگی قدم بگذارد و به دام «روزمرهگی» اسير شود.
عاقلترين و خردمندترين مردم كسی استكه مفيدترين و جامعترين عُلوم را برای پيشرفت و آگاهی خود، از اهل فن آن علم، فرا گرفته و در نزد خود گردآوری نموده باشد؛ اين شخص يک «دانشمند» است. دانشمندی كه به علم خود عمل نمايد، به حكمت خواهد رسيد و «حكيم» میگردد.
عزيزان من، از روزی كه به تز «جامع» وارد شدم، زندگیام بهطور چشمگيری متحوّل شده و «جامع» گرديده است. به همينخاطر، شما را به «جامع» شدن دعوت مینمايم. زيرا حداقل مزايای زندگی «جامع»، همانا احساس امنيت و آرامش و توانايی در مقابل مشكلات میباشد. همچنين با وارد شدن به زندگی «جامع» ديگر وقتی برای كارهای غير ضروری و مخصوصاً گناه كردن، نمیماند. زيرا برنامهريزی زندگیتان در دستان خودتان میباشد، نه در دستان ديگران. افراد «جامع» هميشه در يكی از وضعيتهای زير بسر میبرند:
22:16
«آموزش ديدن، تدريس كردن، تحقيق كردن، بررسی كردن، تفكر كردن، تعمق كردن، تدبّر كردن، كسب علم و دانش و معرفت، مطالعه كردن، تجربه كردن، نُت برداری، نوشتن تجربيات علمی و عملی خود، عمل كردن به علم خود، و …».
تجربه ثابت كرده است، افراد «جامعنگر» به اُمور زندگی دنيوی و اُخروی بيشتر از ديگران مسلط بوده و توسط مهارتشان، بيشترين موفّقيت را كسب نمودهاند؛ زيرا، از آگاهي و دانش و تجربهیِ بيشتری برخوردار بوده و كمتر دچار اشتباه میشوند. افراد «جامعنگر» هيچگاه از كسي و يا چيزی ايراد نگرفته و مشكلات خودشان را رویِ دوش ديگران نمیاندازند؛ زيرا آنها معتقدند كه: «برای مشكلات خود، يا راهی خوب پيدا خواهم كرد، و يا راهی مناسب خواهم ساخت».
در انتها، باید به شما عزیزان بگویم که، تمامی مشکلات و معضلات بشریت زمانی قابل حل خواهد بود که تمامی کشورها و در مجموع، بشریت، تز «جامع» را سرلوحهیِ زندگی خود قرار دهد (پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک). تا زمینهیِ ظهور حضرت امام زمان، مهدی موعود (عج) را هموار کنیم؛ انشاءالله.
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!