طریقت جامع

Search
Close this search box.
مفهوم آب و درخت در طریقت هنرهای رزمی جامع

مفهوم آب و درخت در طریقت هنرهای رزمی جامع

آب و درخت همیشه در ذهن انسانها، مفهومی خاص داشته است که می‌توان رد پای آنرا در داستانها، افسانه‌ها، اشعار و هنرها جستجو کرد.
آب همیشه نماد برکت و پاکی بوده است که اصل حیات با آن پیوند می‌خورد؛ چون مادة اصلی طبیعت است و درخت همیشه نماد زندگی و مرگ می‌باشد.
اگر با نگاهی عمیق به عالم هستی نگاه کنیم، می‌بینیم که طبیعت رابطه‌ای تنگاتنگ با انسان دارد. از گذشته‌های دور این ارتباط دست‌مایه و اساس مکتب‌های عرفانی و فلسفی زیادی بوده است.

نسبت دادن درک و فهم به موجودات و زنده بودن تمام اجزاء عالم هستی در گفته‌های حضرت مولانا بیش از هر کس دیگری آشکارست. او در این شعر دیدگاه خود را به‌وضوح نشان می‌دهد:

باد حمال سلیمانی شود بحر با موسی سخن‌دانی شود
ماه با احمد اشارت‌بین شود آتش ابراهیم را نسرین شود
سنگ بر احمد سلامی می‌کند کوه یحیی را پیامی می‌دهد
جمله ذرات عالم در جهان با تو می‌گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیر و با هشیم با شما نامحرمان ما خاموشیم

اندیشه هماهنگی انسان و طبیعت و تشکیل یک کلِ یکپارچه در جهان هستی در آثار و اندیشه‌های جورج هگل (فیلسوف آلمانی- قرن 20)، مارتین هایدگر (فیلسوف آلمانی- قرن 19) و دیوید بوهم (فیزیکدان آمریکایی- قرن 20) نیز به روشنی دیده می‌شود. لذا این هماهنگی و یکپارچه بودن، ما را به کسب دانش و معرفت از دنیای پیرامونمان، تشویق می‌کند.

اگر همة ذرات عالم با شعور فرض شود، بدیهی است‌که همة آنها می‌توانند گفته‌های زیادی برای ما داشته باشند که می‌بایست با چشمی حقیقت‌بین، به‌دنبال کشف آنها باشیم.

از طرف دیگر معرفتی عمیق به نام “ذِن”، در علوم هنرهای رزمی نهفته است؛ که بسیار متفاوت از انجام حرکات و تمرینات بدنی، به‌منظور بالا بردن توان جسمی است. ذِن دانش عمیق و تغذیه‌کنندة ذهن و روح است. ذِن در واقع دیدن ماوراء آن‌چیزی است‌که با حواس پنجگانه حس می‌شود. ذِن یعنی رِجعت انسان به ذات خود. ذِن یعنی نگاه کردن به دیدنی‌ها بدون کوچکترین تبعیض.

هدف از آموزش هنرهای رزمی، تنها پرورش کالبد قوی و نیرومند نیست؛ بلکه اِشراق و دریافت‌های روحی مستقیم، نقش نهایی و تعیین‌کننده را بازی می‌کند.

در مقاله پیش‌رو که بیشترین قسمت آن از سخنان و مقالات و کتاب‌های “استاد اعظم محمّدرضا یحیایی” گرفته شده است، با دیدی عمیق به مقولة آب و درخت در هنرهای رزمی پرداخته می‌شود؛ و از آب و درخت که همة ما آنها را بارها دیده‌ایم، مفاهیمی کاربردی استخراج می‌شود که می‌تواند در تعالی زندگی و رُشد فردی مُثمر ثَمر باشد.

1- مفهوم آب در طریقت هنرهای رزمی جامع
«مانند آب باش دوست من، آب را در فنجان بریز، شکل فنجان می‌شود؛ در قوری بریز، شکل قوری می‌شود. آب می‌تواند جریان یابد و بخزد و بچکد و درهم بشکند.» بروس لی
یک رزمی‌کار می‌بایست نگاه تیزبینی به محیط پیرامون خود داشته باشد؛ و به عمق و درون هر چیزی نُفوذ کند؛ و از ماهیت وجودی آن‌چیز در راه “طریقت هنرهای رزمی جامع” استفاده کند.

یکی از چیزهایی که از آن در هنرهای رزمی استفاده می‌شود، چه از عکس آن، از صدای آن، از لطافتش، از روانی، تمیز کنندگی و چه از زندگی بخشی آن، آب است.

یکی از خصوصیات آب این است‌که آنرا در هر ظرفی می‌توانیم قرار دهیم (بریزیم). آب در ظاهر، شکل ظرف را به‌خود می‌گیرد. در یک ظرف کروی، کروی می‌شود. در یک مکعب‌مستطیل، شکل آن می‌شود. آب روان، جاری و فوق‌العاده انعطاف‌پذیر است؛ به هر شکلی که بخواهد، می‌تواند خودش را به همان شکل درآورد.
آب، زلال و شفاف است. اگر یک قطره جوهر آبی در آن بریزیم، به رنگ آبی می‌شود. اگر قرمز بریزیم، قرمز می‌شود. آب به تنهایی هیچ رنگی از خود ندارد. آب از خود، هیچ بویی نیز ندارد. به‌خاطر همین، به هر چیزی که بخواهیم، تبدیل می‌شود.

در هنرهای رزمی، تأکید می‌شود؛ وقتی یک رزمی‌کار به مقام استادی می‌رسد، باید شکل آب را به خودش بگیرد. هم‌رنگ با محیط، هم‌شکل با محیط و هم‌بوی محیط شود؛ پس طعم، بو، مزه و شکل محیط را به خودش بگیرد. این امر، نه به‌معنای به هر سو رفتن و هم‌رنگ با جمع بودن است، و نه به‌معنای پذیرش فساد و تباهی محیط؛ بلکه مفهوم هم‌رنگی، به‌معنای داشتن نگاهی بدون تعصب است؛ به‌معنای دور بودن از قضاوت و پیش‌داوری است.
یک رزمی‌کار واقعی، مطلق‌گرا و مطلق‌اندیش نیست. به دانسته‌های خود، تعصب نمی‌ورزد و آنها را در بوتة آزمایش قرار می‌دهد. همیشه و در همه‌جا در حال افزایش معلومات خود و دور ریختن اشتباهات خود است. به‌خاطر همین است‌که مانند آب می‌شود. او در هر حال و در هر موقعیتی، انعطاف‌پذیری خود را دارد و لذا همیشه به‌سوی رُشد و کمال در حرکت است.

از سوی دیگر، اگر آب تحت فشار قرار بگیرد، به نیرویی عظیم تبدیل می‌شود؛ اگر آنرا تحت فشار، از یک روزنة یک میلی‌متری به بیرون هدایت کنند، همانند لیزر عمل می‌کند و می‌توان با آن، چیزی را بُرش داد. رزمی‌کاران نیز در دو سوی طیف قرار دارند؛ هم می‌توانند انسانهایی والا و شایسته و خدمت کننده باشند، که طرفدار عدالت و راستی هستند؛ و هم می‌توانند به ابزاری در دست ظالمان تبدیل شوند.

همین آب که در کف دست شما لطیف و آرام است، می‌تواند قدرت سیل ویرانگری را داشته باشد. اگر کسی آنرا تحت فشار قرار دهد، بیرون می‌زند. محال است بتوان آنرا در دست نگاه داشت. محال است بتوان آنرا محدود کرد. محال است بتوان جلوی آنرا به‌راحتی گرفت.

اگر یک رزمی‌کار خودش را به شکل آب در آورد، هیچ‌کس نمی‌تواند کنترلش کند؛ هیچ‌کس نمی‌تواند به او زور بگوید؛ هیچ‌کس نمی‌تواند در مقابلش، سدی قرار دهد. وقتی جلوی آب سد می‌زنند، فکر می‌کنند آنرا مهار کرده‌اند، در صورتی‌که اگر نتوانند از آن استفاده کنند، تبخیر می‌شود و از قید و بند آزاد می‌گردد و در جایی دیگر به شکل بارش باران در آمده و به حیات خودش ادامه می‌دهد؛ و اگرتلاش کنند که کاملاً آنرا مهار کنند و در داخل یک بطری بریزند و درِ آنرا محکم بسته و در یک گوشه‌ای بگذارند، در این‌صورت دیگر کسی نمی‌تواند از آن استفاده کند.

رزمی‌کار واقعی، مثل آب جاری است؛ ساری است؛ بی‌رنگ و بی‌شکل است؛ همه‌جا هست و همیشه باعث زندگی و شادابی می‌شود. یک رزمی‌کار، همانند آب زلال است و منافق و دورو نیست. آن‌قدر زلال است‌که همانند آیینه، عکس هر کسی را نشان می‌دهد. در عین حال که همه‌چیز را منعکس می‌کند، هیچ‌چیز را در خود نگه نمی‌دارد.

70 درصد کره زمین را آب فرا گرفته، دو سوم (3/2) وزن یک انسان، آب است. به‌خاطر همین، کره زمین زنده است. به‌خاطر همین، انسان متحرک و زنده است.
آبی که روان باشد، هرگز نمی‌گندد. اما وقتی یخ می‌زند، زود می‌شکند. یخ را به‌راحتی می‌توان تحت کنترل درآورد. انسانهایی که اسیر تعصبات خود هستند و انعطاف‌پذیری لازم در رویارویی با اندیشه‌های جدید را ندارند، به مانند یخ خیلی زود می‌شکنند و از پای در می‌آیند.

آب در عین ملایمت و نرمی، می‌تواند سخت‌ترین صخره‌ها را در هم بشکند. استاد یحیایی می‌گویند: «من شاهد بودم که در داخل صخره‌ای، یک حفره بود و آب باران در آن جمع شده بود. به محض این که هوا سرد شد و آب یخ زد، صخره را شکاف داد».

آب باعث از بین رفتن صخره‌ها و باعث فرسایش کوهستان می‌شود. هرگز از بین نمی‌رود بلکه در طبیعت، از شکلی به شکل دیگر در می‌آید؛ در واقع یک چرخة طبیعیِ دورانی دارد. انسان‌های درستکار نیز هرگز از بین نمی‌روند. انرژی آنها به‌صورت دائمی و همیشگی در چرخة زندگی در جریان است.
آب در هر چیزی رخنه می‌کند و اثرات آن عمیق و دراز مدت است؛ در عین حال، مایة زندگی است. افکار و اندیشه‌ها و عملکرد رزمی‌کارانِ واقعی نیز، این‌چنین است.

2) مفهوم درخت در طریقت هنرهای رزمی جامع
مورد دیگری که رزمی‌کارها از آن استفاده می‌کنند، درخت است. وقتی درختچه‌ای کاشته می‌شود، به‌راحتی می‌توان آنرا خم کرد. اما وقتی تنومند و خشک می‌شود، دیگر نمی‌توان آنرا خم کرد؛ بلکه به‌راحتی شکسته می‌شود.

وقتی طوفان می‌آید، درخت‌های نرم، کاملاً خم می‌شوند، اما درختان غیرقابل انعطاف، می‌شکنند. طوفان لحظه‌ای است و آنچه را که در مسیر آن باشد، با خود می‌برد. درختچه‌هایی که خم می‌شوند، پس از گذر طوفان، دوباره سر پا می‌ایستند؛ آنها مانند فنر هستند؛ اما درختانی که ادعای بزرگی می‌کنند و خشک (متعصب) هستند، زود می‌شکنند. این همان نرمشِ جسمی، ذهنی و روحی یک رزمی‌کار است.

رزمی‌کار واقعی در زندگی خود، خیلی روان و قابل انعطاف است. به‌خاطر همین است‌که با طوفان‌های زندگی، در هم نمی‌شکند؛ خم می‌شود، اما دوباره بلند می‌شود. همیشه متواضع است؛ چون می‌داند ادعای بزرگی و غرور، خیلی زود، فرد را از بین می‌برد. در محیط، انعطاف‌پذیر است. هر جا وارد می‌شود، با انرژی حرف می‌زند. در عین نیرومندی، با نرمش و در عین قدرت، با لطافت رفتار می‌کند. او محکم و ریشه‌دار است؛ در عین حال، خشک، متعصب و غیر قابل انعطاف نیست.

درخت در هر فصل به شکلی در می‌آید، یک رزمی‌کار واقعی نیز موقعیت و پیرامون خود را خوب می‌نگرد و متناسب با محیط پیرامون خود، نحوة بُروز توانایی‌های خود را تغییر می‌دهد. در واقع با یک نیاز سنجی به موقع، به گونه‌ای عمل می‌کند که بیشترین کارایی را در شرایط زمانی و مکانی خود داشته باشد.

یک رزمی‌کار واقعی، همیشه خود را شبیه یک درخت جوان نگه‌می‌دارد؛ گرچه سن او بالا می‌رود، اما با تمرینات مناسب جسمی، ذهنی و روحی، انعطاف بدنی خود را حفظ می‌کند و از تبدیل شدن جسمش به شاخه‌های خشک درخت، که در معرض شکستکی هستند، پرهیز می‌کند.
طبیعت همواره می‌تواند برای کسانی‌که با دقت و تعمق در آن می‌نگرند، درس‌های زیادی را به‌همراه داشته باشد.

زندگی را یاد گیریم از درخت
«استواری را زِ کوه، بیقراری را زِ موج، بی‌نشانی را زِ دشت، می‌توان آموخت. “زندگی” را از که باید بر گرفت؟ زندگی خوب است، خوب! زندگی سخت است، سخت! زندگی را یاد گیریم از درخت: زیر باران، زیر برف، زیر آتش در میان برج تیر، در کویر. در میان باد و طوفان، رعد و برق، در سکوت. ریشه‌ها در خاک افشرده است سخت. می‌مکد آب حیات از خاک بخت. زندگی را یاد گیریم از درخت. رو به‌سوی آسمان دارد، ولی. میوه‌هایش بر زمین افتاده‌اند. با خدا گوید اگر دارد غمی. گرچه خلق، از طراوت از نشاط. زیر چتر مهر این مام حیات. دل به دست زُلف شادی داده‌اند. جامه‌هایش؟ گرچه دارد صد شکوه و فر و ناز. همچو یک رنگان یکدل، ساده‌اند. وه چه زیبا، وه چه نازک وه چه سخت! زندگی را یاد گیریم از درخت.

زندگی خوب است، خوب. زندگی را دوست‌دار. دل به زلفش می‌سپار. زندگی یک “خوردنی” است. می‌شود شد سیر، سیر از زندگی است. زندگی ” پوشیدنی” است. گرم‌شو، آسوده شو، آرام گیر از زندگی. زندگی رخت است رخت! هر بهاری تازه می‌پوشد درخت. زنده یعنی بی‌قرار. زنده می‌ماند که می‌کوشد درخت. وه چه زیبا، وه چه نازک، وه چه سخت! زندگی را یاد گیریم از درخت.» [محسن رنانی]

3) نتیجه‌گیری
یک رزمی‌کار اصیل، به رموز قدرت در طبیعت پی می‌برد، و با نگاهی ژرف و عمیق به پیرامون خود می‌نگرد. از همه‌چیز، درس می‌گیرد. نگاه او، نگاه جستجوگر همراه با آموزش و یادگیری است. به هر چیز می‌نگرد، از آن درس می‌گیرد.

انسان‌های عادی، فقط ظاهر آب و درخت را می‌بینند؛ اما یک رزمی‌کار واقعی، عمق و باطن هر چیز را می‌نگرد. او به ماوراء اندیشه‌ها پی می‌برد و این نگاه، هر لحظه دریچه‌هایی از معرفت را به روی او باز می‌کند.

مهم: استادِ “طریقت هنرهای رزمی جامع”، آنقدر در محیط اطراف و در طبیعت خداوندی غرق می‌شود که هیچگاه خودش را نمی‌بیند. به‌خاطر همین است‌که هیچ نیرویی نمی‌تواند او را شکست دهد. زیرا کسی شکست می‌خورد که وجود داشته باشد. وقتی کسی به مانند او در خداوند و حکمت او زندگی کند، و از نعمت‌هایش روزی بخورد، هیچ‌کسی نمی‌تواند به او کوچکترین صدمه‌ای وارد کند. زیرا همان خداوند متعال برای او کافیست، و او را در پناه خود می‌گیرد.

منابع:
1- سخنان حکمت‌آموز جامع (نهج الجامع)- استاد محمّدرضا یحیایی.
2- استفاده از سخنان استاد بروس‌لی در یک مصاحبة تلویزیونی.
3- مثنوی معنوی مولانا.
4- کتاب: داستانهای حکمت آموز جامع- محمّدرضا یحیایی- تهران 1393
5- کتاب: آیین رزم جامع- محمّدرضا یحیایی- تهران 1397
6- کتاب: تاریخ فلسفة غرب- برتراند راسل- مترجم: نجف دریا بنری- تهران 1373
7- کتاب: آواز پر سیاوش- محسن رنانی- کانون پژوهش- تهران 1373

یا قادر مطلق
فاطمه جمشیدی
دکترای روانشناسی
خرداد ماه 1398

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پیمایش به بالا